درباره وبلاگ


باسلام وتشکر این وبلاگ قصد توهین به هیچ یک از احاد کشوری را ندارد در صورت مشاهده هرگونه جسارتی ان را در نظرات بنویسید تا تصحیح شود. ______________________ اقایان و بانوان محترم لطف کردین که به این سایت آمدین و موجب سکته ما شدین(از فرط خوشحالی)بازهم ما را دق مرگ کنید زیرا خوشحال میشویم در ضمن اگر میتوانید کلیک کنید ؟اگر زحمت نیست؟ توی نظرسنجی شرکت کنید نظظظظظظریادتان نرود خواهش میکنم نظر بدید اگه نظر ندادید یعنی سایت ما ... است. خلاصه بگم داداش شرمندم کردینا بازم بیایین اگر فردی میخواهد در مورد من اطلاعاتی داشته باشد میتواند به پروفایل نویسنده مراجعه کند
موضوعات
طنز،کاریکاتور،طنزسیاسی،داستان
مطالب انتقادی،عـکس،طنزسیاسی

 

فردی از پروردگار در خواست کرد تا به او بهشت و جهنم را نشان دهد


خداوند دعای او را مستجاب کرد

در عالم شهود او وارد اتاقی شد که جمعی از مردم در اطراف ديگ بزرگ غذا نشسته بودند
همه گرسنه نا اميد و در عذاب بودند
هر کدام قاشقی داشت که به ديگ می رسيد
ولی دسته قاشقها بلند تر از بازوی آنها بود
به طوری که نمی توانستند قاشق را به دهانشان برسانند
عذاب آنها وحشتناک بود !

آنگاه ندا آمد: اکنون بهشت را نظاره کن


او به اتاق ديگری که درست مانند اولی بود وارد شد
ديگ غذا..جمعی از مردم ...همان قاشقهای دسته بلند ...
ولی در آنجا همه شاد و سير بودند


آن مرد گفت : نمی فهمم !!!چرا مردم اينجا شادند در حالی که در اتاق ديگر بد بختند؟ با آنکه همه چيزشان يکسان است؟

ندا آمد که:

در اينجا آنها ياد گرفته اند که يکديگر را تغذيه کنند هر کسی با قاشقش غذا در دهان ديگری می گذارد چون ايمان دارد که کسی هست که در دهانش غذايی بگذارد

 

 

 

منبع: ایرنیکا



دانشجويي پس از اينكه در درس منطق نمره نياورد به استادش گفت:

قربان، شما واقعا چيزي در مورد موضوع اين درس مي دانيد؟



استاد جواب داد: بله حتما. در غير اينصورت نميتوانستم يك استاد باشم.



دانشجو ادامه داد: بسيار خوب، من مايلم از شما يك سوال بپرسم ، اگر جواب صحيح داديد من نمره ام را قبول ميكنم در غير اينصورت از شما ميخواهم به من نمره كامل اين درس را بدهيد.


استاد قبول كرد و دانشجو پرسيد: آن چيست كه قانوني است ولي منطقي نيست، منطقي است ولي قانوني نيست و نه قانوني است و نه منطقي؟


استاد پس از تاملي طولاني نتوانست جواب بدهد و مجبور شد نمره كامل درس را به آن دانشجو بدهد.

بعد از مدتي استاد با بهترين شاگردش تماس گرفت و همان سوال را پرسيد و شاگردش بلافاصله جواب داد:

قربان شما 63 سال داريد و با يك خانم 35 ساله ازدواج كرديد كه البته قانوني است ولي منطقي نيست.
همسر شما يك معشوقه 25 ساله دارد كه منطقي است ولي قانوني نيست.
و اين حقيقت كه شما به معشوقه همسرتان نمره كامل داديد در صورتيكه بايد آن درس را رد ميشد نه قانوني است و نه منطقي!

 

 

منبع: وبلاگ قلب من مال شما




دختر كوچكی هر روز پیاده به مدرسه می‌رفت و بر می‌گشت. با اینكه آن روز صبح هوا زیاد خوب نبود و آسمان نیز ابری بود، دختر بچه طبق معمولِ همیشه، پیاده بسوی مدرسه راه افتاد.


بعد از ظهر كه شد، ‌هوا رو به وخامت گذاشت و طوفان و رعد و برق شدیدی درگرفت.


مادر كودك كه نگران شده بود مبادا دخترش در راه بازگشت از طوفان بترسد یا اینكه رعد و برق بلایی بر سر او بیاورد، تصمیم گرفت كه با اتومبیل بدنبال دخترش برود.

با شنیدن صدای رعد و دیدن برقی كه آسمان را مانند خنجری درید، با عجله سوار ماشینش شده و به طرف مدرسه دخترش حركت كرد.

اواسط راه، ناگهان چشمش به دخترش افتاد كه مثل همیشه پیاده به طرف منزل در حركت بود، ولی با هر برقی كه در آسمان زده میشد، او می‌ایستاد ، به آسمان نگاه می‌كرد و لبخند می زد و این كار با هر دفعه رعد و برق تكرار می‌شد.

زمانیكه مادر اتومبیل خود را به كنار دخترك رساند، شیشه پنجره را پایین كشید و از او پرسید:

چكار می‌كنی؟

چرا همینطور بین راه می ایستی؟

دخترك پاسخ داد: من سعی می‌كنم صورتم قشنگ بنظر بیاید، چون خداوند دارد مرتب از من عكس می‌گیرد!
 

باشد كه خداوند همواره حامی شما بوده و هنگام رویارویی با طوفان‌های زندگی كنارتان باشد. در طوفانها لبخند را فراموش نكنید!

 

منبع:

سیمرغ


فرق انسان و سگ در آنست که اگر به سگی غذا بدهی هرگز تو را گاز نخواهد گرفت. «تولستوی»

اگر می‌خواهید در زندگی دوستان وفادار و یاران غمخوار داشته‌باشید، کم و خیلی دیر با مردم دوست شوید. «هرشل»

دوست داشتن کسانی که دوستمان می‌دارند کار بزرگی نیست، مهم آن است آنهایی را که ما را دوست ندارند، دوست بداریم. «حضرت عیسی مسیح»

هیچ چیز در زندگی شیرین تر از این نیست که کسی انسان را دوست بدارد. من در زندگانی خود هر وقت فهمیده ام که مورد محبت کسی هستم, مثل این بوده است که دست خداوند اعلام را بر شانه خویش احساس کرده ام. «چارلز مورگان»

از میان کسانی که برای دعای باران به تپه ها می روند تنها آنهایی که با خود چتر به همراه می برند به کار خود ایمان دارند. «آنتوان چخف»

هیچ کس نمی تواند ما را بهتر از خودمان فریب دهد. «گوته»

انسان ها شکست نمیخورند بلکه تنها تلاش کردن شان را متوقف می سازند. «ارنست همینگوی»

کسی که تا به حال عمل اشتباهی انجام نداده، هیچ کار تازه ای انجام نداده است. «آلبرت انیشتن»

در کنجکاوی همانقدر لذت نهفته است که در تمام خواستن های شدید. لذت دانستن و کنجکاوی انقدر است که زندگی خیلی از کنجکاوان را به باد داده است. «الکساندر دوما»

در سقوط افراد در چاه عشق، قانون جاذبه تقصیری ندارد. «آلبرت انیشتین»

خود را بباز تا خود را بیابی. «فیلسوف معاصر هندی»

در زندگی انسان چیزی به زیبایی دوست داشتن نمی رسد. «ژرژساند»



تفاوت كشورهای ثروتمند و فقیر، تفاوت قدمت آنها نیست.

برای مثال كشور مصر بیش از 3000 سال تاریخ مكتوب دارد و فقیر است!
اما كشورهای جدیدی مانند كانادا، نیوزیلند، استرالیا كه 150 سال پیش وضعیت قابل توجهی نداشتند، اكنون كشورهایی توسعه‌یافته و ثروتمند هستند.

تفاوت كشورهای فقیر و ثروتمند در میزان منابع طبیعی قابل استحصال آنها هم نیست.

ژاپن كشوری است كه سرزمین بسیار محدودی دارد كه 80 درصد آن كوه‌هایی است كه مناسب كشاورزی و دامداری نیست اما دومین اقتصاد قدرتمند جهان پس از آمریكا را دارد. این كشور مانند یك كارخانه پهناور و شناوری می‌باشد كه مواد خام را از همه جهان وارد كرده و به صورت محصولات پیشرفته صادر می‌كند.

مثال بعدی سویس است.

كشوری كه اصلاً كاكائو در آن به عمل نمی‌آید اما بهترین شكلات‌های جهان را تولید و صادر می‌كند. در سرزمین كوچك و سرد سویس كه تنها در چهار ماه سال می‌توان كشاورزی و دامداری انجام داد، بهترین لبنیات (پنیر) دنیا تولید می‌شود.
سویس كشوری است كه به امنیت، نظم و سختكوشی مشهور است و به همین خاطر به گاوصندوق دنیا مشهور شده‌است (بانك‌های سویس).

افراد تحصیل‌کرده‌ای كه از كشورهای ثروتمند با همتایان خود در كشورهای فقیر برخورد دارند برای ما مشخص می‌كنند كه سطح هوش و فهم نیز تفاوت قابل توجهی در این میان ندارد.

نژاد و رنگ پوست نیز مهم نیستند. زیرا مهاجرانی كه در كشور خود برچسب تنبلی می‌گیرند، در كشورهای اروپایی به نیروهای مولد تبدیل می‌شوند.

پس تفاوت در چیست؟

تفاوت در رفتارهای است كه در طول سال‌ها فرهنگ و دانش نام گرفته است.

وقتی كه رفتارهای مردم كشورهای پیشرفته و ثروتمند را تحلیل می‌كنیم، متوجه می‌شویم كه اكثریت غالب آنها از اصول زیر در زندگی خود پیروی می‌كنند:

1. اخلاق به عنوان اصل پایه
2. وحدت
3. مسئولیت پذیری
4. احترام به قانون و مقررات
5. احترام به حقوق شهروندان دیگر
6. عشق به كار
7. تحمل سختی‌ها به منظور سرمایه‌گذاری روی آینده
8. میل به ارائه كارهای برتر و فوق‌العاده
9. نظم‌پذیری
اما در كشورهای فقیر تنها عده قلیلی از مردم از این اصول پیروی می‌كنند.

ما ایرانیان فقیر هستیم نه به این خاطر كه منابع طبیعی نداریم یا اینكه طبیعت نسبت به ما بیرحم بوده‌است.

ما فقیر هستیم برای اینكه رفتارمان چنین سبب شده‌است.

ما برای آموختن و رعایت اصول فوق كه (توسط كشورهای پیشرفته شناسایی شده است) فاقد اهتمام لازم هستیم.

اگر شما این مطلب را برای دیگران نفرستید:

اتفاقی برای شما نمی‌افتد،
گربه شما نمی‌میرد،
از محل كارتان اخراج نمی‌شوید،
هفت سال بدبختی بر سرتان آوار نمی‌شود
و مریض هم نخواهید شد.

اما اگر میهن خود را دوست دارید،

این پیغام را به گردش بیاندازید تا شاید تعداد بیشتری از هموطنانمان مانند شما آن را بفهمند، تغییر كرده و عمل كنند.




عوامل پیشنهادی:

كارگردان: كار گروهی، به اضافه بداهه‌پردازی اضافه
مدیر فیلمبرداری: استاد نورچشمیان با تشكر از همكاری صمیمانه كوجی زادوری
تهیه‌كننده: برادر كیسه‌ساز
موزیك: سرجیو شب‌خیز
بازیگران: همه قبلی‌ها به اضافه محمدرضا گلزار، نادیا دلدار، حسین پرستار و... مهناز افشار

اخراجی ها 3



طرح داستان:



ادامه مطلب ...


يا حكايت وفور ترشي ليته، بدون حاشيه، در همين حيطه!

چندي پيش يك مقام مسئول از «ترشيدگي مزمن يك ميليون دختر در طي سه سال آتي» خبر داد. كارشناسان محافل خصوصي دليل اين معضل همه گير را «كمبود پديده شوهر» ارزيابي كرده و معتقدند:

اي دختركان شوخ تعجيل كنيد
در قالب نهضتي كمي قيل كنيد

از بهر نشاط سبزه هاي نوروز
يك تكه زمين باغ را بيل كنيد!!!

در اين ميان بعضي ها خيال كردند واقعا خبری شده، اما يك كارشناس مسائل اقتصادي توصيه كرده:

اي گل پسري كه باد غبغب داري
بيش از دو سه سانت نيش بر لب داري

امشب چو "سهند" سرديت كرده و ليك
رو قرص بخور كه لاجرم تب داري

از سوي ديگر همين كارشناس نكته سنج معتقد است:

« نبايد در تبديل شدن به «پديده شوهر» عجله نمود!»:

اين نكته شنيده، گوشها تيز كنيد
معشوقه رها كنيد وعكس او ريز كنيد

تا سال وفـــــــــــور و اطلاع بعدي
از دلبـــــــــــــركان شوخ پرهيز كنيد!

البته اين موضوع براي بعضي محافل داراي طرز تفكرات خاص، خيلي هم بد نشد :
 

تبريك به مجمع زنان فيمينيست
الحق به جمالشان همانندي نيست!

تا سال دگر اضافه گردند به ليست
چندين ده هزار ترشي ليته بيست!


مقام مسئول مذكور در ادامه به نكته مبهمي به نام «موج ازدواج» نيز اشاره نموده بود كه كارشناسان امور با توجه به كمبود عددي پسران داراي امكان ازدواج،‌ معتقدند چنين موجي در يك حالت خاص اتفاق خواهد افتاد:
 

گويند كه موج ازدواج برپا شده است
انگار مكن كه عقده اي وا شده است

در موج چنين كه حيلت دولت ماست
ده گل به سجلي خري جا شده است!


ليكن كارشناسان ريشه اين مشكل و صدها مشكل مشابه گريبانگير نسل حاضر را در بي برنامگي هاي دهه شصت ارزيابي مي كنند:

ما از لب تيغ صد خطا برجستيم
در خاك؛ رها و بر فلك دل بستيم

محكوم به افسانه دندان ده و نان
ما نسل غريب سالهاي شصتيم

 

نویسنده: هادی خلیل پور

منبع: الف - سهند



ساختمان کتابخانه انگلستان قدیمی است و تعمیر آن نیز فایده‌ای ندارد. قرار بر این شد کتابخانه جدیدی ساخته شود. اما وقتی ساخت بنا به پایان رسید، کارمندان کتابخانه برای انتقال میلیون‌ها جلد کتاب دچار مشکلات دیگر شدند.
یک شرکت انتقال اثاثیه از دفتر کتاخانه خواست که برای این کار سه میلیون و پانصد هزار پوند بپردازد تا این کار را انجام دهد. اما به دلیل فقدان سرمایه کافی این درخواست از سوی کتابخانه رد شد. فصل بارانی شدن فرا رسید، اگر کتابها بزودی منتقل نمی‌شد‌، خسارات سنگین فرهنگی و مادی متوجه انگلیس می‌گردید‌. رییس کتابخانه بیشتر نگران شد و بیمار گردید.
روزی، کارمند جوانی از دفتر رییس کتابخانه عبور کرد. با دیدن صورت سفید و رنگ پریده رییس، بسیار تعجب کرد و از او پرسید که چرا اینقدر ناراحت است.
رییس کتابخانه مشکل کتابخانه را برای کارمند جوان تشریح کرد، اما برخلاف توقع وی، جوان پاسخ داد: سعی می‌کنم مساله را حَل کنم. روز دیگر، در همه شبکه‌های تلویزیونی و روزنامه‌ها آگهی منتشر شد به این مضمون: همه شهروندان می‌توانند به رایگان و بدون محدودیت کتابهای کتابخانه انگلستان را امانت بگیرند و بعد از بازگرداندن آن را به نشانی زیر تحویل دهند‌. خود را تغییر دهیم نه جهان را...َ



در تاریخ آورده اند لیلی برای اینکه بتواند قاپ مجنون را بدزد به مدت سه سال و هفت روز و هشت ساعت در باشگاه لاغری نعیم الخاتون اندامیان ایروبیک کار می کرده و از کمر بندهای لاغری میرزا قلی خان تنومند استفاده می کرده تا اینکه بالا خره توانست هیکلی به هم بزند و دمار از روزگار مجنون به در آورد.

 


پیشرفت این ماجرا در تاریخ قدری معکوس بوده به طوری که بعد از لیلی و مجنون افراد دیگری چون خسرو شیرین و بنده خدا فرهاد طور دیگری عمل کردند. در همین دوره بود که شیرین به یاد ریاضتهای لیلی روزی دو کانتینر غذا می بلعیده و فرهاد صبح به صبح بعد از انجام نرمشهای روزانه برای تنظیم ماهیچه ها و آب کردن چربی ها شروع به کندن بیستون میکرده است. همینطور آورده اند که خسرو برای آب کردن شکم مبارک هر روز به جای نهار یک لیوان دلستر آناناس و یک کف دست نان بربری رژیمی می خورده. حالا اینکه خسرو در آن زمان دلستر آناناس از کجایش در می آورده از نکات مجهول این روایت تاریخی است.



ادامه مطلب ...


صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 16 صفحه بعد

 
 
نویسندگان
پیوندها
آخرین مطالب